سطوح استراتژی
استراتژی چیست؟
استراتژی عملی است که مدیران برای دستیابی به یک یا چند هدف سطوح استراتژی سازمان انجام می‌دهند.
استراتژی همچنین می‌تواند به عنوان یک جهت کلی برای شرکت و اجزای سطوح استراتژی مختلف آن برای دستیابی به وضعیت مطلوب در آینده تعریف شود.
استراتژی از فرآیند برنامه ریزی دقیق استراتژیک حاصل می شود.
یک استراتژی در واقع یکپارچه سازی فعالیت‌های سازمانی و استفاده و تخصیص منابع کمیاب در محیط سازمانی برای دستیابی به اهداف حاضر و مهم سازمانی است.
- ضمن برنامه ریزی یک استراتژی، توجه به این نکته ضروری است که تصمیمات به راحتی گرفته نمی شوند و هر اقدامی که توسط یک شرکت انجام می‌شود احتمالاً با واکنش متضرران، رقبا، مشتریان، کارمندان یا تأمین کنندگان مواجه خواهد شد.
استراتژی همچنین می‌تواند به عنوان دانش اهداف، عدم اطمینان از وقایع و نیاز به در نظر گرفتن رفتار احتمالی یا واقعی دیگران تعریف شود.
اهداف یک برنامه ریزی استراتژی
استراتژی، طرح اصلی تصمیمات در یک سازمان است که:
- اهداف آن را نشان می‌دهد،
- سیاست‌های اصلی را کاهش می‌دهد،
- برنامه‌هایی را برای دستیابی به این اهداف کاهش می‌دهد،
- کسب و کار شرکت را برای انجام تعریف می‌کند،
- نوع سازمان اقتصادی و انسانی که می‌خواهد باشد و
- سهمی که قصد دارد به سهامداران، مشتریان و جامعه کل آن بدهد.
ویژگی‌های استراتژی
استراتژی در یک سازمان بسیار قابل توجه و بااهمیت است، زیرا پیش بینی آینده امکان پذیر نیست.
بدون آینده نگری کامل، شرکت‌ها باید آماده مقابله با حوادث نامشخصی باشند که فضای کسب و کار را تشکیل می‌دهند.
استراتژی بیش از عملیات روتین با تحولات طولانی مدت سروکار دارد، یعنی با احتمال ابتکارات سطوح استراتژی یا محصولات جدید، روش‌های جدید تولید یا بازارهای جدیدی که در آینده توسعه می‌یابند، سروکار دارد.
- استراتژی برای در نظر گرفتن رفتار احتمالی مشتریان و رقبا ایجاد شده است.
استراتژی‌های سطوح استراتژی برخورد با کارمندان رفتار کارکنان را پیش بینی می‌کند.
استراتژی یک نقشه راه کاملاً مشخص برای یک سازمان است. این مأموریت، چشم انداز و جهت گیری کلی یک سازمان را تعریف می‌کند.
- هدف اصلی یک استراتژی به حداکثر رساندن نقاط قوت سازمان و به حداقل رساندن نقاط قوت رقبا است.
به طور خلاصه، استراتژی فاصله بین “جایی که هستیم” و “جایی که می‌خواهیم باشیم” است.
جک ولش و استراتژی
شاید انتظار داشته باشید که تعریف‌ها را از تعریف‌های افراد آکادمیک مانند پورتر و مینتزبرگ آغاز کنیم.
اما واقعیت این است که افراد آکادمیک، بر اساس مطالعه‌ی رفتار و تصمیم‌های مدیران و طبقه‌بندی تجربیات آنها، نظریه‌های خود را استخراج می‌کنند.
جک ولش مدیر افسانه‌ای جنرال درباره استراتژی چنین می‌گوید:
“استراتژی یعنی اینکه من تصمیم‌های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیرم.”
جک ولش
استراتژی تیمی
برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی‌های شرکت و واحد تجاری خود، به تیم‌هایی در سراسر سازمان خود نیاز دارید تا با هم کار کنند.
هر یک از این تیم‌ها سهم متفاوتی دارند، به این معنا که هر تیم باید استراتژی سطح تیم خود را داشته باشد، هرچند ساده!
این استراتژی تیمی باید مستقیماً به موفقیت استراتژی‌های واحد تجاری و شرکتی منجر شود، به این معنا که تمام سطوح استراتژی برای اطمینان از موفقیت سازمان، یکدیگر را پشتیبانی و تقویت می‌کنند.
اینجاست که برای تعیین هدف و مرزهای تیم با استفاده از منشور تیم، مفید است و مدیریت آن با استفاده از تکنیک‌هایی مانند مدیریت توسط اهداف و استفاده از شاخص‌های کلیدی عملکرد.
برای دستیابی به اهداف استراتژیک که در سطوح بالاتر سازمان تعیین شده است، باید به طور کارآمد کار کنید.
بنابراین، یک عنصر مهم در استراتژی تیم شما اجرای بهترین روش‌ها برای کمک به تیم شما در رسیدن به اهداف خود است.
فعالیت‌هایی که مدیریت تأمین کننده، کیفیت و تعالی عملیاتی را بهینه می‌کنند نیز از عوامل مهم در ایجاد و اجرای یک استراتژی تیمی موثر هستند.
